** یاحسین کوفه میا ** نقد جان بر کف و شرمنده به بازار توأم که بدین مایه ی ناچیز ار توأم سنگ ها از همه سو بر من آزاده زدند به گناهی که در این شهر گرفتار توأم کو به کو در دل شب گردم و گریم تا صبح همه خوابند و من سوخته بیدار توأم دست از دار جهان شسته بپای قدمت جان به کف دارم و مشتاق سردار توأم گرچه آواره در این شهر یتیمان منند یاد اطفال تو و عترت اطهار توأم کام خشکیده ولی آب ننوشم هرگز تشنه ام تشنه ولی تشنه دیدار توأم درّ دندان من از درج دهن ریخت چه غم توأم ,تشنه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لاله های روستای برگه Sonic Hero Adventure | سونیک قهرمان ماجراجو Cassius3f website فلزیاب چیست 09196638253 فیزیک به زبان ساده برنامه نویسی ویژوال بیسیک لوکس ویلا دانلود پایان نامه آماده مرکز جوار دانشگاهی دانشگاه صنعتی سیرجان بهترین تصفیه آب در شیراز